همهی ما دلمان یک زندگی راحت با رفاه نسبی میخواهد. بسیاری از افراد فکر میکنند برای رسیدن به یک زندگی ایدهآل باید حتما درآمدهایشان را افزایش بدهند. غافل از اینکه تلاش زیاد در کنار افزایش درآمد فقط یک بخش ماجراست.
بخش مهمتر اما مثل یک راز کوچک در بین افراد موفق میچرخد. این راز چیست؟
راه و رسم مدیریت درآمد همان ماجرای پنهانیای است که کسی از آن حرف نمیزند.
خب دوست دارید مثل حرفهایها درآمدتان را مدیریت کنید؟ پس دفتر حساب و کتابتان را آماده کنید که میخواهیم از فوت و فن مدیریت درآمد برایتان بگوییم
چگونه درآمد خود را مدیریت کنیم؟
- هزینهها و درآمدتان را به خط کنید
همین اول ماجرا یک کاغذ و قلم بردارید. و درآمد ماهیانهتان را در یک ستون بنویسید. در ستون کناری هم خرجهای ثابت هر ماه مثل اقساط، کرایهی خانه، پول شارژ ساختمان و… را یادداشت کنید.
ستون سوم هم مربوط به هزینههایی است که همیشه هستند اما مقدارشان متغیر است مثل هزینهی غذا یا هزینهی رفت و آمد.
خب با یک نگاه کلی به این سه ستون میتوانید به یک دیدگاه کلی از هزینههای جاریتان در ماه برسید. یادتان نرود که هزینهها را کاملا واقعی بنویسید. حتی میتوانید برای محکمکاری بعضی از هزینهها را کمی بیشتر بنویسید. به این ترتیب با تورمها و بالا و پایین شدن قیمتها زیاد مضطرب نمیشوید، چون از قبل فکرش را کردید.
یک ستون چهارم هم به جمع ستونها اضافه کنید.(قول میدهیم آخرین ستون باشد) در این بخش مقداری از پول باقیمانده را پسانداز کنید. این پسانداز کوچک بعدها خیلی به دردتان میخورد که در بخشهای دیگر برایتان میگوییم.
- هزینهها را دستهبندی کنید
اگر فکرکردید کارمان با آن ستون و جدولها تمام شدهاست سخت در اشتباه هستید. الان وقت آن است که به نکتهی طلایی دستهبندی بپردازیم.
به بخشی که هزینههای جاری را در آن مینویسید، دوباره نگاه کنید. هزینهی خرید لباس، پوشاک، هدیه و … را هم به شکل جداگانه بنویسید و ریز مخارجی را که در ماه صرف خرید محصولات هر قسمت میکنید، یادداشت کنید.
به این ترتیب بعد از مدتی متوجه میشوید که دقیقا در کدام بخش از هزینههای جاری، پول بیشتری مصرف میشود و میتوانید برای ماههای بعد با دقت بیشتری برنامهریزی و خرید کنید یا به سراغ ایدهها و راههای جدید برای کاهش هزینهها بروید.
- برای خودتان قانون بگذارید
وقتی به یک دید کلی از درآمد و خرجهایتان رسیدید، وقتش است که خرجهایتان را مدیریت کنید.
در مدیریت درآمد و سرمایه، اصلی به نام اصل ۲۰،۳۰،۵۰ وجود دارد. خب این اعداد اسم رمزی چیزی هستند؟ معلوم است که نه!
این یک قانون طلایی است که میگوید شما باید حود پنجاه درصد از درآمدتان را صرف خرجهای ضروری کنید. حدود سی درصد از پولتان را برای تفریح و هر چیزی که شما را به زندگی امیدوار میکند، صرف کنید. و بیست درصد باقیمانده را پس انداز کنید.
شاید اجرای این قانون در ابتدا سخت باشد یا حتی مجبور بشوید بخشی از آن را تغییر بدهید، اشکالی ندارد! حتی میتوانید به جای سی درصد بخش کمتری از پولتان را برای تفریح صرف کنید تا بعدا بتوانید برای یک سفر بزرگتر هزینه کنید.
اما به هر حال وجود این قانون کمک میکند که بر اساس یک قانون امتحانپسداده درآمدتان را مدیریت کنید.
- اهداف مالی داشتهباشید
خب حالا با پساندازمان چه کار کنیم؟ تا آخر ماه برای خودمان تفریح کنیم؟ حرفش را هم نزنید!
کمی آیندهنگری چاشنی برنامهریزیتان کنید. برای خودتان اهداف مالی بلندمدت و کوتاه مدت داشتهباشید. شاید در اوضاع اقتصادی کنونی این کار کمی سخت باشد. اما با برنامه جلو رفتن و پسانداز کردن همیشه به نفع تاجرها و سرمایهگذارها بودهاست.
هدف مالی به شما کمک کند برای رسیدن به یک رویای بزرگ، از خیر رویاها و لذتهای کوچک بگذرید. مثلا به جای رفتن به سینما به تلوزیون و سیستم صوتی جذابی که قرار است تا آخر سال گوشهی سالن خانهتان جا خوش کند، فکر کنید.
- به خرجهای غیر ضروری نه بگویید
زمستان است و در حالیکه یک پالتوی مرغوب به تن دارید، هوس خرید یک پالتوی دیگر به خاطر قیمت خوبش به سرتان میزند، این همان بزنگاهی است که باید یک نه بلند به خودتان بگویید و با پالتوی مرغوب خودتان آشتی کنید.
خرجهای غیر ضروری گاهی بسیار مهمتر از آنچه که هستند جلوه میکنند. یک کارگاه مجازی، خرید یک کیف یا کفش جدید…
اینطور وقتها بهتر است به میزان پساندازتان و اهداف مالیای که تعریف کردید، فکر کنید.
بعد از خودتان بپرسید:« واقعا ارزشش را دارد؟» آن وقت است که تمام سلولهای ذهنتان یکصدا جواب منفی میدهند. بعد میتوانید با خیال راحت با این خرید غیرضروری خداحافظی کنید.
حتی خوب است که همان اول ماه در کنار جدول حساب و کتابتان، یک لیست خرید از وسایل لازم و ضروریای که آن ماه لازم دارید، تهیهکنید. به این ترتیب هم برآورد هزینههای کلیتان راحتتر میشود. هم حواستان را جمع میکنید که وسیلهی غیرضروریای نخرید.
- اقتصادی خرید کنید
« هر وسیلهی گرانی لزوما با کیفیت نیست!» این باید شعار شما هنگام خرید باشد. شعار بعدیتان هم بهتر است چیزی مثل « نزدیکترین فروشگاه بهترین فروشگاه نیست» باشد! بله این دو شعار ساده رمز موفقیت شما در مدیریت درآمد هستند.
مثلا خوب است که به جای خرید از مغازهی میوهفروشی کنار خانه، کمی بیشتر وقت بگذارید و از میادین میوه و ترهبار خرید کنید.
هنگام خرید به کیفیت و کارایی وسیلهای که میخرید هم دقت کنید. وسایلی با کارایی و طول عمر بیشتر شاید در ابتدا هزینهی بیشتری به جیبتان تحمیل کنند اما تا مدتها شما را از هزینههای جانبی دیگر خلاص میکنند که در بلندمدت میتواند کیف پولتان را خوشحال کند.
- به اندازه و بهموقع بخرید
حتما شما هم دور و اطرافتان دوستانی دارید که همیشه کالاهایی را با کمترین هزینهی ممکن میخرند؛ این دوستان جادوگری بلد نیستند. بلکه در زمان حراج سری به فروشگاهها میزنند.
برای مدیریت درآمد خوب است که همیشه یک چشمتان به تقویم باشد و در زمان حراجها و تخفیفهای خاص خودتان را مهمان یک خرید حسابی کنید. البته دقت کنید که به بهانهی تخفیف زیاد، وسوسه نشوید و کلی وسیلهی غیرضروری با خودتان به خانه نیاورید.
نکتهی بعد خرید به شکل عمده است. مواد فاسدنشدنی یا مدتدار را میتوانید با تخفیف خوبی از عمدهفروشیها بخرید. اما حواستان به آن طرف ماجرا یعنی مصرفگرایی و اصراف هم باشد.
- با جریان زندگی همراه شوید
ورود به چرخههای مختلف زندگی قطعا هزینههای جدیدی را به هر یک از ما تحمیل میکند. نگاهی به گذشته بیندازید. هزینههای بعد از ازدواج با هزینههای دوران مجردی یکسان است؟ بعد از پیدا شدن سر و کلهی فرزند اول میتوانید مثل زمانی که هنوز پدرو مادر نشدهبودید؛ هزینه کنید؟ معلوم است که نه!
اینطور وقتها خیلی خوب است که با دید منطقی به شرایط جدید نگاه کنید، هزینههای تازه را بپذیرید و سعی کنید با یک استراتژی جدید هزینههای تازه را مدیریت کنید.
اضافه شدن یک هزینهی مهم و جدید شاید مدیریت درآمد را در آغاز راه سخت کند، اما با مطالعه مقالههای مختلف قطعا میتوانید یک راه نو برای خرج کردن و پسانداز کردن در شرایط جدید به دست بیاورید.
- تمام تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید
احتمالا شما هم روزی هزار بار این جمله را میشنوید که در یک بازار خاص، سرمایهگذاری کردن اشتباه است. اما این جمله یا همان مثال تخم مرغ و سبدها هر قدر هم که تکراری باشند یک اصل مهم در زمینهی سرمایهگذاری و مدیریت درآمد هستند.
اگر مبلغپساندازتان مناسب است سعی کنید به سرمایهتان اضافه کنید. اگر ریسکپذیری کمی دارید به سراغ بازارهایی که از سودشان نسبتا مطمئن هستید بروید. اما یادتان باشد که سرمایهتان را با نسبت مناسبی در بازارهای مختلف به گردش دربیاورید تا در صورت افت یکی از بازارها ضرر زیادی نکنید.
- به سراغ چند کارت اعتباری بروید
این روزها همهچیز حتی خرید هم الکترونیکی شدهاست. استفاده از کارتهای الکترونیکی به خاطر اینکه دیگر پول نقدی رد و بدل نمیشود، باعث خطا و خرید بیشتر میشود.
پیشنهاد ما این است که یک کارت برای پسانداز و یک کارت برای خرید جاری داشتهباشید. کارت خرید را با توجه به لیست خریدی که تهیهکردید، شارژ کنید و حواستان باشد که میزان خریدتان از موجودی کارت بیشتر نشود.
به این ترتیب وقتی برای خرید بیرون میروید، بیشتر از پیشبینیتان خرید نمیکنید.
حتی میتوانید برای پسانداز بیشتر و تشویق خودتان در پایان خرید، از باقیماندهی پول در کارت یک هدیهی کوچک مثل یک کتاب ارزشمند بخرید، تا به پسانداز، بیشتر علاقهمند بشوید.
- مدیریت همهجانبه داشتهباشید.
برای مدیریت درآمد شاید خوب باشد که مدیریت و کنترل زندگیتان را بهتر از قبل به دست بگیرید.
آخرین باری که برای چکاب سلامتیتان به پزشک مراجعه کردید، چه زمانی بود؟ یک آزمایش و چکاب ساده یا به عبارتی پیشگیری از بیماری، میتواند شما را از هزینههای سرسامآور بعدی نجات بدهد.
یا مدیریت زمان که این روزها همه از آن حرف میزنند، میتواند کلید موفقیت شما در مدیریت درآمد باشد. چطور؟ صبح یک قرار کاری دارید، شب دیر میخوابید و صبح مجبور میشود با تاکسیهای اینترنتی سر قرار حاضر شوید. با کمی مدیریت زمان میتوانستید همین مسیر را با وسایل نقلیهی عمومی طی کنید و در هزینههایتان صرفهجویی کنید.
عوامل سادهای مثل مدیریت خریدها، مدریت هزینهها در سفر یا همین مدریت زمان و توجه به سلامتی و … شاید در ظاهر ساده باشند، اما در دراز مدت میتوانند حسابی به شما در مدیریت سرمایه و درآمد کمک کنند.
- نقاط ضعف و قوتتان را مشخص کنید
اجازه بدهید یکی دیگر از رازهای سرمایهدارهای موفق را برایتان بگوییم.(قول بدهید بین خودمان بماند!) آنها معمولا برخی از فعالیتهایشان را به دیگران میسپارند.
شاید با خودتان بگویید که اینکار یعنی هزینهی بیشتر و پسانداز کمتر، اما در واقعیت شما با برونسپاری بعضی از وظایف در واقع دارید برای خودتان تولید سرمایه میکنید؛ چطور؟
فرض کنیم شما یک مادر شاغل هستید که مدتی است به شکل دورکار در حال انجام فعالیتهایتان هستید. با وجود یک بچه میتوانید به تمام کارهای خانه و شغلتان برسید؟ قطعا نه!(مگر اینکه به یک ساعت برنارد مجهز باشید!)
اینطور وقتها میتوانید از یک پرستار کمک بگیرید، یا بخشی از مایحتاج خانه را به شکل آماده تهیه کنید. در نگاه اولیه هر دو کار یعنی خرج بیشتر.
اما اگر کمی افق دیدتان را وسیع کنید خواهید دید که وقتی شما با تمرکز بیشتری کار میکنید هم مهارت و کیفیت کارتان بیشتر میشود هم بهخاطر وظیفهشناسی ترفیع میگیرید و درآمد بیشتری خواهید داشت.
بنابراین شاید وقتش است برای مدیریت درآمد جور دیگری به استعدادهایتان و تعریفتان از هزینه نگاه کنید.